کتیبه بیستون، شاه بانوی سنگ نوشته های ایران باستان

چرا داریوش بزرگ کوه بیستون را برای ثبت مهم‌ترین کتیبه باستانی جهان انتخاب کرد؟

چرا کتیبۀ بیستون مهم است؟

شاه بانوی سنگ نوشته­ های پارسی باستان!

این لقبیه که به کتیبۀ بیستون دادن. کتیبه‌ای که نه تنها ارزش تاریخیش بسیار زیاده و بازخوانیش به روشن شدن ابعاد گسترده‌ای از تاریخ ایران باستان منجر شده، بلکه از نظر ادبی و هنری هم مهم و ارزشمنده. در واقع این کتیبه به یکی از ادعاهایی که معمولا دربارۀ ایران زمین شده، یعنی این که ایرانیان تاریخ نگاری نداشتن، یه پاسخ «نه» محکم و در‌خور می‌ده. اما از این حرف‌ها گذشته، کتیبۀ بیستون از نظر جغرافیایی هم جایگاه خیلی مهمی داره و از این نظر هم بررسی کردنش می‌تونه روشنگر خیلی از مسائل و اتفاقاتی باشه، که اون زمان تو ایران افتاده. 

 در این قسمت می‌خوام براتون از کتیبۀ بیستون بگم با تمرکز بر محل قرارگیری این کتیبه، یعنی کوه بیستون و بگم که چرا داریوش بزرگ این محل رو برای نقش کردن بیانیۀ بسیار مهم و تاریخیش انتخاب کرد. اما قبلش بذارید به یه نکتۀ مهم اشاره کنم، این که برای بازخونی درست تاریخ، حتما به این نیاز داریم که رشته‌های دیگۀ علم رو هم در نظر بگیریم. از جمله جغرافیا یا رشته‌های طبیعی و تجربی. در واقع فقط در صورت داشتن یه دید میان رشته‌ای و با در نظر گرفتن همه‌ٔ ابعاد یک اتفاق یا رخداد، می‌تونیم به دید درستی ازش  برسیم. 

 بریم سراغ کتیبۀ ارزشمند بیستون و مکانی که داریوش بزرگ اون رو برای نقش کردن مهم‌ترین نوشتۀ سرزمین پارس باستان انتخاب کرد.

کتیبۀ بیستون چه می‌گوید؟

داریوش بزرگ در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، یعنی زمانی که کار غلبه بر مخالفان و مدعیان حکومت رو در گوشه و کنار مرزهای هخامنشی به پایان رسوند، دستور ثبت کتیبۀ بیستون رو صادر کرد. تو این کتیبه، بسیار مفصل و با جزییات، شرح نشستن داریوش بر تخت سلطنت، افرادی که در برابرش قد علم کردن و جنگ‌هایی که بینشون در گرفت و پیروزی‌هایی که به دست اومد، به سه زبان پارسی باستان، بابلی و ایلامی و به خط میخی نوشته شد. در واقع کتیبۀ بیستون جزو اولین تاریخ‌نگاری‌های جهانه و از نظر جامع بودن، توصیف شخصیت‌ها و رخدادها، در زمان خودش بی نظیره.

علاوه بر این، اطلاعات جغرافیایی دقیقی توش وجود داره که می‌تونه به عنوان یه منبع معتبر ما رو در شناخت جهان اون روزگار کمک کنه. نام‌های شهرها، رودها و کوه‌هایی که در کتیبه اومده، محدوده ی قلمرو هخامنشی رو مشخص می‌کنه و اسامی افراد، تسلط سیاسی داریوش رو بر فرمانروایانی که بر اون‌ها غلبه کرده و سرزمینشون رو تابع خودش کرده، بیان می‌کنه.

تو این متن، داریوش در ابتدا خودش و پدرانش رو معرفی می کنه. بعد از اهورامزدا نام می بره و پادشاهیش رو مدیون بخشش اون می‌دونه. موضوعی که تا پایان کتیبه بارها تکرار می‌شه. 

در ادامه، داریوش از سرزمین‌های تابعۀ خودش نام می بره که این سرزمین ها ۲۳ بخش هستن که البته تا پایان پادشاهی‌اش تعدادشون به ۳۰ بخش می‌رسه. بخش بعدی کتیبه، شرح طولانی و مفصل نبرد با کسانیه که در نخستین سال پادشاهی داریوش، به دروغ، ادعای شاهی کرده و کشور روبه آشوب کشونده بودن. نکتۀ جالب در این بخش، ثبت دقیق زمان با تقویم خورشیدیه. یه بخش بسیار مهم و جالب دیگه از متن، هشدار دادن داریوش به پرهیز از دروغگویی و سفارشش به راستگوییه. جالبه که برای آگاهی همۀ مردم ایران‌زمین، از مطالب سنگ‌نگارۀ بیستون، نسخه‌های دیگه‌ای، به ایالت‌های مختلف فرستاده‌شده بود.

کتیبه این طور می‌گه که بعد از کشته شدن «بردیای دروغین یا گئومات» به دست داریوش بزرگ و ۶ نفر از یارانش، سراسر سرزمین پارس دچار آشوب می‌شه. اما داریوش در طول یک سال و چند ماه  تونست، ۱۶ شورش رو سرکوب و نظم و امنیت رو در سراسر خاک شاهنشاهی برقرار کنه.

نقش‌های این اثر باستانی، بر سطحی به طول ۶ متر و عرض یا ارتفاع ۳ متر و ۲۰ سانتی‌متر حجاری‌شده و  توش تصویر اهورامزدا، داریوش، یک کماندار و یک نیزه‌دار در پشت سرش  و ده نفر از شورشیان در مقابلش دیده می‌شه. یه نفر از شورشیان در زیر پای داریوش افتاده که همون بردیاست و  ۹ نفر دیگه دست‌بسته در مقابلش قرار دارن و سرهاشون با طنابی به هم وصل شده  و هر کدوم هم لباس مخصوص سرزمینشون رو برتن دارن و این راهی برای شناسایی اون‌هاست. هم‌چنین بالای سر هر کدوم نوشته‌ایه که نام شورشگر و محل شورش رو مشخص می‌کنه. 

جایگاه آیینی کوه بیستون

یکی از مهم‌ترین دلایل انتخاب بیستون برای ثبت کتیبه، یقینا جایگاهی بوده که این کوه از نظر معنوی در بین ایرانیان داشته. بغستان، بگستان، فغستان، بهستان، بهستون و بیستون شکل­‌های مختلف نام بیستونه که تو کتاب‌های تاریخی و جغرافیایی باقی مونده. 

اگه دقت کنید این نام تا اندازۀ زیادی معرف جایگاه دینیشه. بسیاری از محققان معتقدن بیستون، یه واژه‌ٔ فارسی یا مادیه که شکل دگرگون شدۀ بگه - استان یا بغستانه. تو این کلمه، بگه به معنی بخت، اقبال نیک و خداست و استانم که پسوند مکانه و در مجموع مکان مخصوص خدایان معنی می‌ده.

به احتمال زیاد این کوه از مدتها قبل از به قدرت رسیدن هخامنشیان، مکانی مقدس و ویژه برای اجرای آیین‌های پرستش بوده  که هخامنشیان هم این تقدس رو می‌پذیرن و داریوش با نقش کردن کتیبۀ بیستون بر بالاش، بهش صحه می ذاره. 

نکتۀ جالب، جایگاه کوه در فرهنگ ایران باستانه. کوه از نظر ایرانیان باستان اهمیت ویژه‌ای داشته و بیشتر آیین‌ها و مراسم مذهبی اون زمان‌ها، تو کوه‌ها برگزار می شده. کوه برای اون‌ها سرچشمۀ نور و جایگاه خدایان بوده. از طرف دیگه به دلیل ارتفاع، کوه‌ها واسطه‌ای بین انسان‌ها و خدایان در نظر گرفته می‌شدن یعنی کوه جایی بوده که انسان به خدا یا خدایان نزدیک‌تر بوده.

بابلیان، آشوریان، سـومریان و ایرانیان باستان جایگاه اصلی‌ خدایان مردوك، آشـور، انلیـل‌، آناهیتـا و میتـرا رو توی کـوه می‌دونستن. 

برای مثال محل تولد مهر، مهم‌ترین ایزد باستانی ایرانیان کوهستانه و در مهریشت اومده که مهر یا میترا از قلۀ کوه هرایتی ناظر سراسر سرزمین‌های آریاییه.

هرودوت دربارۀ مراسم و آیین‌های ایرانیان در زمان هخامنشی می‌گه که پارسیان به هیچ وجه برای خدایانشون پرستشگاه یا قربانگاه بنا نمی‌کنن، بلکه بر فراز بلندترین کوهستان‌ها، هدایا و قربانی‌هاشون رو به خدا تقدیم می‌کنن. در وندیداد، یکی از نسک‌های پنجگانۀ اوستا هم اومده که اهورامزدا در بالای کوه با زرتشت گفت‌وگو می‌کرده. دیودور سیسیلی گفته بغستان وقف ژوپیتر بوده. ژوپیتر یا زئوس مهم‌ترین خدای یونانیان و بعد رومیا‌نه که می‌شه گفت در معنای معادل اهورامزدا به کار رفته. 

با این که نمی‌شه به شکل دقیق مشخص کرد که کدوم خدا یا خدایان در بیستون ستایش می‌شدن، اما یقینا بغستان، به معنی جایگاه خدایان، یکی از این مکان‌های مقدس ایرانیان باستان حتی قبل از هخامنشیان بوده و می‌شه گفت یکی از دلایل این که داریوش اون رو برای کتیبه انتخاب کرده همین باشه.

موقعیت جغرافیایی کوه بیستون

کوه بیستون در بخشی از رشته‌کوه‌های زاگرسه به نام پراو و زاگرس هم جزء یکی از مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین مراکز تمدنی جهانه. 

در دامنۀ شرقی، غربی و جنوبی کوه بیستون، دشت پهناور بیستون قرار داره که به دلیل آب و هوای خوب و خاک مناسب، از زمان‌های بسیار دور محل اسکان اقوام مختلف بوده. یکی از نشانه‌های قدمت این مکان که به دوران سوم پارینه‌سنگی مربوطه، آثار کشف شده در غار شکارچیانه که هم‌­چنان اگر گذرتون به بیستون بیفته می‌تونید ازش بازدید کنید. 

از جمله‌ آثار کشف‌ شـده تو ایـن‌ غار، ابزار نوك‌تیز و تیغه‌های سنگی‌ چاقو و بقایاي استخوان‌هـای حیوانـاتی‌ مثل گـوزن و اسب‌های وحشیه. همین‌طور آثار معماری‌ای مربوط به پایان هزارۀ دهم و اوایل هزارۀ نهم قبل از میلاد در تپۀ آسیاب، نزدیک رودخانهٔ قره‌سو و تو گنج درۀ منطقۀ هرسین کشف شده که باز نشون می‌ده چقدر این سکونتگاه قدیمیه.

ویژگی‌های خاص این منطقه باعث شد که همیشه در طی تاریخ جزو مهم‌ترین مراکز قدرت باشه. قبل از این که مادها و بعدتر هخامنشیان به قدرت برسن، کرمانشاه مسکن اقوامی مثل لولوبی‌ها، گوتی‌ها و کاسی‌ها بود. در ویدئوی «کتیبه‌ٔ آنوبانینی چه می گوید» به طور مفصل دربارۀ یکی از این اقوام، یعنی لولوبی‌ها و اثر بسیار مهم و بی‌نظیری که از یکی از پادشاهانشون یعنی آنوبانینی در سر پل ذهاب به جا مونده صحبت کردیم.

از اقوام قدرتمند دیگه مثل کاسی‌ها و مادها هم آثار زیادی تو این منطقه باقی مونده. 

مورخان، جغرافی‌نویسان و سفرنامه‌نویسان زیادی، منطقۀ کرمانشـاه و بیسـتون رو با آب و هـوای پـاك، خـاك حاصـل‌خیـز و دشت‌های پر آب توصیف کرد‌ن. به‌ گفتۀ ابن‌فقیـه، مورخ سدۀ سوم و چهارم هجری: قبـاد ساسانی پسر پیروز، از مـداین‌ تـا رودخانـۀ بلخ‌، در همۀ راه، هیچ‌ سرزمینی‌ را نیافت‌ که‌ هوایش‌ از کرمانشاهان تا گردنه‌ همدان پاك‌تـر و آبش‌ گواراتر و نسیمش‌ لذتبخش‌تر باشد؛ این‌ بود که‌ قرماسین‌ یاکرمانشاه  را بنا کرد.

همین‌طور، کرمانشاه بهترین چراگاه‌ها رو داشته کـه‌ برای پـرورش اسب‌هـای خـوب کـه‌ ایـران همیشـه‌ بهش مشهور بوده، مناسبه. رودهـای گاماسیاب که‌ از کنار بیستون می‌گذره و قـره‌سـو کـه‌ در نزدیکـی‌ کرمانشـاه بهش می‌رسه، دشتی‌ سرسبز و حاصل‌خیز پر از مرغزارهای دلپذیر و زیبا رو تشکیل داده.

به هر صورت مجموع این پیشینۀ مهم و ارزشمند باعث شده این منطقه برای شاهان هخامنشی هم اهمیت داشته باشه. شاید یکی از دلایل انتخاب این محل برای ثبت مهم‌ترین بیانیۀ سیاسی جهان باستان از طرف داریوش هم به همین موضوع مربوط باشه. شاید داریوش خودش رو به نوعی وارث همۀ اون ارزش‌های تاریخی و فرهنگی‌ای می‌دونسته که از گذشته تو این سرزمین فراهم اومده و می‌خواسته اون‌ها رو تکامل ببخشه.

به طور قطع و یقین می‌شه گفت عامل جغرافیایی یکی از مهم‌ترین دلایلی بوده که داریوش بیستون رو انتخاب کرده برای نقش کردن کتیبه‌اش. قرار گرفتن منطقۀ بیستون در کنار شاهراه مهم میانرودان به اکباتان جایگاه بسیار مهمی به این منطقه داده. کرمانشاه از هزاران سال قبل از به قدرت رسیدن هخامنشیان این جایگاه رو داشته و بعدها با رونق گرفتن تجارت و بازرگانی، باز هم بر اهمیتش اضافه شده. در واقع راه‌های فعلی ایران کم و بیش با تغییراتی جزئی، همون مسیرهای قدیمی‌ای هستن که مردم از زمان سکونت در سرزمین ایران ازشون استفاده کرده‌ان.

برای مثال وقتی آشوری‌ها به داخل فلات ایران لشکرکشی کردن یکی از راه‌هایی که ازش استفاده کردن همین مسیر میانرودان به کرمانشاه بود، همون طور که بعدتر مادها از همین مسیر وارد میانرودان شدن و بر آشور غلبه کردن. البته تداوم این راه به سمت شرق هم از همون ابتدا بسیار مهم بود و نشانه‌های زیادی از ارتباط شرق و غرب ایران‌زمین از هزاران سال پیش از ظهور هخامنشیان وجود داره که می‌شه بهشون استناد کرد.

بیستون در مسیر راه میانرودان-اکباتان

چون هگمتانه‌ یا اکباتان پایتخت‌ مادها بود، راه‌های زیادی از بخش‌های مختلف ایران به‌ این‌ شهر می‌رسیدن. یکـی‌ از ایـن‌ راه‌هـا جادۀ بزرگی‌ بود که‌ از کرمانشاه عبور می‌‌کرد و از شمال شـرق هگمتانـه ‌بـه‌ طـرف قـزوین‌ ادامه‌ پیدا می‌کرد و در نهایت‌ به‌ شهر راگا‌ یا همون ری وصل‌ مـی‌‌شـد. ایـن‌ شـاهراه بـزرگ در طول تاریخ‌ تمدن ایران نقش‌ مهمی‌ در ابعاد مختلف حیات ایرانیان ایفا کرده و می‌شه گفت پدر راه‌های ابریشمه. در قـرن‌هـای بعـد و در دوران اسلامی‌ جغرافی‌دانان به دلیل اهمیت این مسیر در کتاب‌هاشون اون رو منزل به منزل شرح دادن. 

ایالت‌ ماد در دوران اسلامی‌ به‌ نام جبل ‌یا جبال معروف شد که‌ از غرب به‌ جلگه‌هـای میـانرودان و از شـرق بـه‌ کـویر بزرگ ایران محدود بود. شاهراه بزرگ خراسان کـه‌ از بغـداد بـه‌ سمت مشـرق می‌رفت‌، بعد از عبـور از جلگـۀ میـانرودان در حُلـوان، از ایالـت‌ جبال وارد ناحیه‌ کوهستانی‌ ایران مـی‌شـد. منـازلی که در متـون جغرافیایی‌ بعد از اسلام ثبت شدن عبارت اند از: خانقین‌- قصرشـیرین‌ - حلـوان-قرماســین‌- کــوه بیســتون- دینــور- کنگــاور- اســدآباد- همــدان- قــزوین‌- ری و درنهایــت‌ خراســان. 

سر پرسی سایکس انگلیسی دربارۀ این راه‌ها می‌نویسه: قدیمی‌ترین راه بزرگ ایران آن است که از بابل شروع شده، از تنگه‌های زاگرس گذشته به کرمانشاهان و همدان که اکباتان قدیم باشد می‌رسید؛ اما در زمان شاهان هخامنشی این شاهراه از سارد به اکباتان و از آنجا به ری و از آنجا در امتداد دامنه جنوب البرز به باکتریا یا بلخ می‌رفت. 

راستی این سرپرسی سایکس از متصدیان سیاست بازی بزرگ در قرن 19 بود که خودش می‌تونه داستان یه ویدئو باشه.

رومن گیرشمن‌ باستانشناس فرانسوی هم به‌ این‌ شاه‌راه اداری اشاره کرده و بیسـتون رو در مسـیر جـاده قدیم‌ بابل‌ که‌ از حلوان به‌ همـدان مـی‌ رفـت‌، نام برده . همین‌طور دیـودور سیسـیلی در زمان ژولیوس سزار‌ به‌ شور و شـعف‌ اسـکندر و لشـکریانش‌ در هنگـام بازدیـد از منطقـۀ بیسـتون اشـاره کرده که نشانۀ کاربرد گسـتردۀ نظـامی‌ ایــن‌ جــاده در دوران باســتانه. 

سفرنامه‌نویسان اروپایی‌ هم در دوران اخیر به‌ اهمیت این راه اشاره کرده‌ان. بـرای مثـال فرد ریچاردز انگلیسی در سفرنامه‌اش‌ می‌نویسه: ورود به‌ ایران، یعنـی‌ سـرزمینی‌ کـه‌ مـردم کشـورهای بیگانـه‌، امـروز بسـیار مشـتاق مسافرت به‌ آن هستند، از راه زمینی‌ دمشق‌- بغداد میسر است‌. پس‌ از یک‌ مسافرت کوتاه از بغداد به‌ خانقین‌، مرز ایران در قصرشیرین‌ قطع‌ می‌گردد. از این جا مسـافر، دشت‌های عراق را پشت‌سر می‌گذارد و وارد فلات ایران می‌شود.

به هر صورت هخامنشیان از مسیرهایی که در ایران وجود داشت و در زمان مادها هم تقویت شده بود بهترین بهره رو بردن برای یکپارچه کردن سرزمین ایران و در زمان داریوش هم این راه‌ها خیلی بهش کمک کردن تا شورش مدعیان حکومت رو خاموش کنه. به خصوص بیستون بر سر جاده‌ای قرار داشت که داریوش در زمان سرکوب شورش گومات مغ در منطقۀ کوندوروش که احتمالا در شرق کنگاور امروزی بوده ، ازش گذشته بود. علاوه بر این داریوش در تمام مدت سرکوب شورش‌ها، منطقۀ غرب ایران رو ترک نکرد و همیشه در طول مسیر اکباتان بابل به لشکرکشی مشغول بود. پس نمی‌شه انتظار داشت که مناطق دیگر ایران رو برای نقش کردن کتیبه‌اش بررسی کرده باشه. 

مرور حوادث سالهای ۵۲۲-۵۲۱ قبل از میلاد، اقدامات داریوش و مسیر حرکت او رو برای سرکوب شورشیان مشخص می‌کنه. داریوش مـدتی طولانی رو در طی این یک سال در منطقۀ ماد سپری کرد و در تمام مدت یک سال اول حکومتش در منطقۀ ماد در حال رفت و آمد در شاهراه اصلی و راه‌های دیگۀ این ایالت برای سرکوب شورش‌ها بود و از این مـسیر برای کنترل مناطق آشوب‌زد‌‌ۀ مرکز و شرق ایران هم استفاده کرد. داریوش با نزدیک شدن فصل زمستان، با گذشتن از این شاهراه به بابل رفت و تمام مدت زمستان رو در اونجا اتراق کرد. 

در همین مسیر هم بود که داریوش، با کتیبۀ آنوبانینی آشنا شد و ازش الگو گرفت. در واقع داریوش به موقعیت برتر جغرافیایی این منطقه آشنا بود و می‌دونست که همیشه یک مسیر پر رفت و آمده و در آینده هم این شریان قطع نمی‌شه. یکی از دلایلی که می‌شه گفت داریوش کاملا آگاه از موقعیت جغرافیایی بیستون این منطقه رو انتخاب کرده اینه که در کتیبه سفارش می کنه، کسانی که از این محل می‌گذرن و پیام او رو دریافت می‌کنن اون رو به دیگران هم منتقل کنن. 

به عبارت دیگه کوه بیستون با تسلطی که بر شاهراه میانرودان- اکباتان داشت و آب و هوای مناسب و مساعدی که داشت چه در زمان داریوش و چه قرن‌ها بعد، می‌تونست توقفگاه مسافران، بازرگانان، لشکریان و حاکمان و فرمانروایان زیادی بشه و این انگیزه‌ای بود برای داریوش که این مکان رو برای ثبت بیانیۀ سیاسیش و همین‌طور یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخی جهان باستان انتخاب کنه.